«شهادت مدافع حرم محسن حججی» +تصاویر

خواب میدیدم داعشی ها اسیرم کردن ، بعد من با یکیشون هم زبون شده بودیم بهش میگفتم : فقط بهم بگید میخواید بکشینم یا آزادم کنید ؟ من یه بچه دارم که ماه دیگه دنیا میاد … در ادامه خوابم از دستشون فرار کردم ولی همچنان دنبالم بودن .

صبح بیدار شدم ، اخبار رو میدیدم که این عکس رو دیدم ، عکس جوانی نحیف که نگاهی قوی داشت .

غم اسیر شدنش دیووونم کرد ، دعا کردم یا زود بکشنش یا آزادش کنن که انگار شهادت نصیبش بود . لحظه ای شمر را در پشت سر این شیعه ی مرتضی علی (ع) دیدم با سیبیل های از ته زده شده و خنجری که آماده شده ازقفا ذبح کند . همیشه جنگی بزرگ رو تصور میکنم که من ِ بی چیز و بی مایه کاری بزرگ میکنم و گمنام شهید میشوم (شاید هم بمیرم) .ولی هیچ وقت با خودم لحظه ای فکر نکردم که اسیر شوم ، دیدن عکس اسارت یک شیر مرد با خدا در دست یک شغال وحشی بی دین ِ حروم زاده خیلی دردناکه … بدترین قسمتش اینکه که محسن هم فرزندی دو ساله داشت که منتظرش بود .

به نقاشی بالا نگاه کنید ، روضه ی باز ِ … شاید هم این نگاه نترس محسن حاصل ِ یک انتظار شیرین برای دیدن اربابش بوده … من یقین دارم سر محسن روی زانوی سید الشهدا امام حسین (ع) بوده است و مادرش حضرت نور ، حضرت زهرا (س) هم برای استقبالش اومده بوده . مردانه اسیر شد و بدون ترس شهید شد .

اسارت این شیر مرد رو با اسارت اینایی که باباشون ممعلوم نیست کیه مقایسه کنید :

خلاصه محسن جان ، عزیز دلم … من عکس اسارتت رو دیدم ، تکه ای از روحم رفت ، حالم بد شد ولی ما موظفیم به مردانه زیستن و مردانه مردن ، حتی به دست حرومزاده های عمری داعش .نگاه محکم شما خنجر اون حرومی را از رو برده بود ، صلابت و اقتدارت باعث افتخار من بود …

حالم از نماینده های مجلس دنیا پرست بد شده بود که تو اومدی و روزگارم رو دوباره روشن کردی .

تو برو پیش اربابت ، یادگارت را به ملت بزرگ ایران بسپار ، قول میدهیم او را هم دوست داشته باشیم

تو برو و بگذار نماینده های پولکی و دنیا پرست ما برای یک عکس سلفی با پیرزن ایتالیایی از سر و کول هم بالا برن …

[فقط کاربران عضو می توانند لینک ها را مشاهده نمایند ]